Epica - Safeguard To Paradise
- شنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۱۷ ب.ظ
چون نیست حقیقت و یقین اندر دست / نتوان به امید شک همه عمر نشست
هان تا ننهیم جام می از کف دست / در بی خبری مرد چه هشیار و چه مست ~ خیام
می گویند چیزی به اسم درست یا غلط در جهان وجود خارجی ندارد. اما حقیقت برتر وجود دارد که به ما اختبار میدهد زندگی را دقیقا آنطور که انتخاب میکنیم تجربه کنیم.
چاک دینس میگوید:
فهمیدن و چنگ زدن به حقیقت برتر به شما اجازه خواهد داد تا سرانجام حقیقتا آزاد باشید.
در میان مردم جهان بسیاری به دنبال حقیقت برتر هستند. درحالی که بسیاری از آنها خود از جست و جوی خود آگاه نیستند. مسیر رسیدن به این هدف یا سرنوشت نامعین است. ~ برگرفته از : abundance-and-happiness.com
خیام معتقد بود رسیدن به آن فرا انسانی و ناممکن است اما در شعر زیر سراینده عقیده دارد اولا به زور نمیتوان به حقیقت برتر رسید که تحمیل، خود در تضاد با ماهیت حقیقت برتر که آزادی ست میباشد. و دیگر اینکه رسیدن به حقیقت را برای هر کسی به روش خودش، و فراتر از درک مادی میداند:
تا نگردی بی خبر از جسم و جان / کی خبر یابی ز جانان یک زمان × عطار
Safeguard To Paradise
در پناه بهشت
Memories that fade away
خاطرات رفته رفته فراموش میشوند
Have not left their mark
و ردی از خود برجای نگذاشته اند
But you live on, every single day
اما تو زندگی میکنی هر روز و هر شب
In many different ways
به روشهای مختلف
It's the truth between his cunning lies
در میان دروغهای زیرکانه اش حقیقت مخفی شده ست
That hands him his suspicious alibis
دروغهایی که بهانه های غیر قابل قبولش را شکل میدهند
Persuading with your force will never be the way
وادار کردن با زور، هرگز راه مناسبی نخواهد بود
To our destiny
در مسیر رسیدن به سرنوشتمان
Suddenly we've lost the force
ناگهان نیرویمان را از دست دادیم
To close our cursed doors
که دروازه های نفرین شده مان را ببندیم
No one seems to realise
و گویی هیچ کسی متوجه نشده ست
That wolves are in disguise
که گرگها با لباس مبدل درمیان ما هستند
It's the truth between his cunning lies
در میان دروغهای زیرکانه اش حقیقت مخفی شده ست
That hands him his suspicious alibis
دروغهایی که بهانه های غیر قابل قبولش را شکل میدهند
Persuading with your force will never be the way
وادار کردن با زور، هرگز راه مناسبی نخواهد بود
To our destiny
برای رسیدن به سرنوشتمان
Your engine was so strong
[اشتباه نکن!] موتور تو قدرتمند بود!
But the road was just too long
ولی جاده بیش از حد طولانی بود...
Hope is not the end
اما امید کافی نیست
So never lose the faith
پس ایمانت را از دست نده
As long as we can say
هر دو خوب میدانیم
They can never take away
آنها هر گز نمیتوانند از ما بگیرند
Our freedom, the most precious thing we've ever had
آزادیمان را. عزیزترین چیزی که همیشه داشته ایم
The reward from the blood, we've ever shed
و پاداش خونهایی که داده ایم
His quest for higher truth, life of eternal youth has just begun
ماموریت او برای حقیقت برتر و جوانی جاویدان تازه آغاز شده ست
in spite of being on the run
با وجود اینکه در حال فرار است
Many virg!ns wait for him to come
بهشتیان منتظر او هستند [تا او را در پناه خود بگیرند]
Persuading with your force will never be the way
وادار کردن با زور، هرگز راه مناسبی نخواهد بود
To our destiny
برای رسیدن به سرنوشت
Our destiny
سرنوشتمان