همه چیز درباره ی آهنگ یکشنبه ی غم انگیز Gloomy Sunday
- پنجشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۳، ۰۵:۵۷ ق.ظ
توضیحاتی پیرامون آهنگ:
یکشنبه غمانگیز نام آهنگی است که توسط آهنگساز مجارستانی «رزو سرس» در سال ۱۹۳۳ برای یک شعر مجاری که توسط لازلو خاور سروده شدهاست، ساخته شد. یأس مالیخولیایی که آهنگ القا می کرد باعث شد مدتها طول بکشد تا ناشری، انتشار این آهنگ را قبول کند. با این حال در آخر، سال 1935 بود که اولین نسخه اورجینال این آهنگ با صدای «پال کالمر» در مجارستان ضبط شد و چیزی نگذشت که نام این آهنگ با تعداد زیادی خودکشی پیوند خورد.
اولین بار ماموران پلیس بوداپست فوریه 1936 هنگام تحقیق روی پرونده خودکشی کفاشی به نام جوزف کِلر به قدرت این آهنگ پی بردند. آنها متوجه شدند که متوفی به جای وصیتنامه یا متنی که دلیل خودکشی اش را توضیح دهد، کاغذی با چند بیت شعر از یکشنبه غم انگیز به جا گذاشته. آنها گمان کردند که این ترانه برای جوزف کلر، خاطرهای شخصی را تداعی می کرده است.
اما پس از مرگ جوزف کلر، موارد مشابه دیگری در مجارستان اتفاق افتاد که در تمام آنها رد پای یکشنبه غمگین وجود داشت. بعضی از درگذشتگان، شعر این ترانه را به جای وصیتنامه از خود باقی گذارده و بعضی ها نیز پیش از مرگ به تأثیر این آهنگ بر تصمیمشان به خودکشی اشاره کرده بودند.
خبر رسید که دو نفر در دو شهر مختلف (بدون اینکه از دیگری خبری داشته باشند) از نوازندگان دوره گرد خواسته بودند تا یکشنبه غمگین را (که حالا مشهور شده بود) برایشان بنوازند و سپس خود را خلاص کرده بودند. روزنامه ها نوشتند که مردی از دسته ارکستر یک کلوپ شبانه می خواهد تا این آهنگ را برایش بنوازند و سپس جلوی در کلوپ به صورت خود شلیک می کند. ماهیگیران می گفتند که هر چندگاه یک بار، بدن بیجانی را از رودخانه دانوب بالا می کشند که در انگشت های به هم چفت شده اش کاغذی را چنگ زده و همیشه در تکه هایی از کاغذ که در مشت جنازه از آب محفوظ مانده است، ابیاتی از یکشنبه غم انگیز را پیدا می کنند.
سوژه عاشقان شکست خورده ای که دسته دسته خود را می کشند، برای روزنامه ها جذاب بود و به آسانی دست از سرش برنمی داشتند؛ تا روزی که ماهیگیران، جنازه دختری ۱۴ ساله را ازعمق دانوب بیرون کشیدند که مثل همیشه در مشتش کاغذی پنهان بود. اما این بار، به خلاف همیشه، اطرافیان دخترک گواهی دادند که او هرگز عاشق نشده است! اندکی بعد نیز پیرمردی ۸۰ ساله خود را از طبقه هفدهم ساختمانی به پایین پرت کرد. شاهدان گفتند که او موقع پریدن یکشنبه غمگین را می خوانده است. آنها گفتند که پیرمرد تا لحظه آخر به خواندن ادامه داد و صدای ش تنها زمانی قطع شد که مغزش روی زمین پاشید...
باری در شهر رم پسربچه ای با شنیدن آهنگ از نوازنده ای دوره گرد، دوچرخه اش را کنار رودخانه پارک کرد؛ کل پولهای جیبش را به دوره گرد بخشید و خود را از روی پل به آب انداخت. در شمال لندن نیز، همسایه های وحشت زده ی زنی از پلیس خواستند تا درخانه او را بشکند و وارد منزلش شود؛ زیرا مدت چند ساعت بوده که صدای "آهنگِ خودکشی مجار" (چنانکه یکشنبه ی غم انگیز بعدها به این نام معروف شد) به طور مداوم از خانه اوشنیده میشده است. وقتی پلیس ها در را شکستند، با جنازه زنی مواجه شدند که گرامافون بالای سرش روی وضعیت «تکرار مداوم» تنظیم شده بود.
با مشهور شدن آهنگ در اروپا و امریکا، خودکشی های مرتبط با آن نیز به خارج از مرزهای مجارستان سرایت کرد. در شهرهای مختلف اروپا کسانی پیش از اقدام به خودکشی، وصیت کردند که در مجلس خاکسپاریشان یکشنبه غم انگیز نواخته شود.
شعر یکشنبه غم انگیز به انگلیسی ترجمه شد و چند نفر آن را اجرا کردند. مشهورترین و نخستین نسخه به زبان انگلیسی با صدای «بیلی هالیدی» خوانده شده است. او از آهنگسازش خواسته بود تا ترانه را به گونه ای تغییر دهد که شنوندگان آمریکایی به اندازه اروپاییها افسرده نشوند!!
چند دهه بعد، هنگامی که «دیاماندا گالاس» خواست تا روایتی وفادار به اصل را به زبان انگلیسی روی صحنه اجرا کند، ماجرای تغییر دادن آهنگ را برای شنوندگانش تعریف کرده و متلکی هم نثار موسیقی عامه پسند کرده بود: "نخواستند شما را غمگین کنند. فکر میکنم موسقی پاپ با همین تصمیم به دنیا آمد!"
رزو سرس (RezsőSeress) اندکی پس از تولد ۶۹ سالگی از پنجره آپارتماناش در بوداپست پایین پرید. فردای مرگ سرس، روزنامه نیویورک تایمز نوشت: روز گذشته رزو سرس سازنده آهنگ مشهور «یکشنبه غمگین» به زندگی خود خاتمه داد. دیروز یکشنبه بود!
کشور هایی مثل آمریکا و مجارستان این آهنگ رو ممنوع کرده اند. این آهنگ اکنون در لیست آهنگ های بن شده توسط BBC قرار دارد.
در سال 99 کارگردانی آلمانی، فیلمی با داستان تخیلی از افسانه های مجارستانی را جعبه طلسم بودن این آهنگ ساخت.
نگاهی کوتاه به فیلم :
موضوع اصلی فیلم «یکشنبه غم انگیز» به کارگردانی رالف شوبل، این آهنگ مشهور است که بر اساس رمانی نوشته ی نیک بارکو ساخته شده است. البته نویسنده ی رمان و شوبل که فیلم نامه ی فیلم را هم نوشته، داستان را در مسیری جدا از واقعیت های زندگی رزو سرس خلق کرده اند و این اولین امتیاز فیلم «یکشنبه غم انگیز» است.
چرا که واقعیت های بیرونی زندگی چهره های برجسته را زندگی نامه نویسان منعکس می کنند. فیلم ساز حرفه ای می کوشد با خلق داستانی غیر واقعی که محدودیت های روایت مستند را ندارد، به واقعیت های درونی کاراکتر اصلی دست یابد.
شوبل، به جای یک کاراکتر اصلی، داستانش را با سه شخصیت مرکزی روایت می کند. فیلم از انتهای داستان آغاز می شود. چشم اندازهایی از بوداپست و رودخانه دانوب، به فضای داخل رستوران سابو کات می شود که پذیرای میهمانانی سیاسی از آلمان است. سوژه ی اصلی این میهمانی، پیرمردی هشتاد ساله به نام هانس است که برای شنیدن یک آهنگ قدیمی به آن جا آمده است.
لازم به ذکره که در فیلم، ورژن تغییر یافته ی بیلی هالیدی استفاده شد تا زیاد غمگین نباشد!
منابع: وبلاگ فکرخسته، والاموزیک
توجه :
ترجمه و لینک دانلود زیر مربوط ورژن انگلیسی و باز خوانی شده توسط Diamanda Galas می باشد. که بسیار وفادار تر به زبان اصلی هستش.
ورژن بیلی هالیدی که در فیلم استفاده شد در این وبلاگ قرار داده نشده است.
همچنین برای مشاهده ی ترجمه ی متن اصلی مجارستانی و دانلود ورژن اصلی اهنگ به زبان اصلی و خواننده اریجینال اینجــــــــا را کلیک کنید.
Gloomy Sunday
دریافت
عنوان: Diamanda Galas - Gloomy Sunday.mp3
حجم: 4.25 مگابایت
لیریکس:
Gloomy Sunday
Sadly one Sunday I waited and waited
With flowers in my arms for the dream I'd created
I waited 'til dreams, like my heart, were all broken
The flowers were all dead and the words were unspoken
The grief that I knew was beyond all consoling
The beat of my heart was a bell that was tolling
Saddest of Sundays
Then came a Sunday when you came to find me
They bore me to church and I left you behind me
My eyes could not see one I wanted to love me
The earth and the flowers are forever above me
!The bell tolled for me and the wind whispered, Never
But you I have loved and I bless you forever
Last of all Sundays
ترجمه:
یکشنبه ی غمگین
یکشنبه ای غمگین بود، من منتظر ماندم و ماندم
با گل هایی در دستم برای رویایی که ساخته بودم
منتظر ماندم تا زمانی که رویاهایم مانند قلبم شکستند
گل ها همه مردند و حرف ها نگفته ماندند
غمی که حس کردم فراتر از همه تسلیتها بود
ضربان قلبم مثل ناقوس کلیسا می زدند
غمگین ترینِ یکشنبه ها
سپس یکشنبه ای آمد که تو برای یافتن من آمدی
آنها مرا در کلیسا دفن کردند و من تو را پشت سرم جا گذاشتم
حال چشمانم نمی توانستند ببینند آن کسی را که همیشه آرزو داشتم دوستم بدارد
حال زمین و گل ها برای همیشه بالای سرم هستند
ناقوس برایم به صدا در آمد و باد زمزمه کرد: هرگز!
اما تویی که عاشقت بودم و همیشه ستایشت خواهم کرد
آخرینِ همه یکشنبه ها
مترجم: علیرضا
از کجا میتونم ورژن اصلی رو پیدا کنم؟ لطفا میشه کمک کنید