Miranda Lambert - The House That Built Me
- شنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۵۷ ب.ظ
The House That Built Me
خانه ای که مرا پرورد
I know they say you cant go home again
میدانم آنها میگویند که دیگر نمیتوانم به این خانه بازگردم
I just had to come back one last time
ولی فقط باید برای یک بار آخر هم که شده می آمدم
Ma'am I know you don't know me from Adam
خانم، (صاحب جدید خانه) میدانم مرا هیچ نمیشناسی
But these handprints on the front steps are mine
اما این جای دستها روی پله های جلویی مال من است
And up those stairs, in that little back bedroom
و بالای آن پله ها در آن اتاق کوچک پشتی،
is where I did my homework and I learned to play guitar
جایی ست که مشقهایم را نوشتم و گیتار نواختن را آموختم
And I bet you didn't know under that live oak
و شرط میبندم هیچ نمیدانستی زیر آن درخت سبز بلوط،
my favorite dog is buried in the yard
سگ محبوب من در حیاط دفن شده ست
I thought if I could touch this place or feel it
فکر کردم اگر این مکان را لمس کنم و احساسش کنم
this brokenness inside me might start healing
این شکستگی درونی ام کمی بهبود خواهد یافت
Out here its like I'm someone else
آن بیرون انگار کسی دیگر هستم
I thought that maybe I could find myself
فکر کردم [اینجا] ممکن است خودم را پیدا کنم
if I could just come in I swear I'll leave
اگر اجازه بدهی وارد شوم، قسم میخورم زود بروم!
Won't take nothing but a memory
هیچ چیز با خود نخواهم برد جز یک خاطره
from the house that built me
از خانه ای که مرا پرورد
Mama cut out pictures of houses for years
مادر سالها عادت داشت عکسهای خانه ها را قیچی کند و نگه دارد
From 'Better Homes and Garden' magazines
از داخل مجله هایی به نام "خانه و باغ برتر"
Plans were drawn, concrete poured
بعد نقشه ی خانه کشیده شد، کچ و سیمان ریخته شد،
and nail by nail and board by board
و میخ به میخ و تخته به تخته،
Daddy gave life to mama's dream
پدر به رویای مادر جان بخشید...
I thought if I could touch this place or feel it
فکر کردم اگر این مکان را لمس کنم و احساسش کنم
this brokenness inside me might start healing.
این شکستگی درونم کمی بهبود خواهد یافت
Out here its like I'm someone else
آن بیرون انگار کسی دیگر هستم
I thought that maybe I could find myself
فکر کردم [اینجا] ممکن است خودم را پیدا کنم
If I could just come in I swear I'll leave
اگر اجازه بدهی وارد شوم، قسم میخورم زود بروم
Won't take nothing but a memory
چیزی نخواهم برد جز یک خاطره
from the house that built me
از خانه ای که مرا پرورد
You leave home, you move on and you do the best you can
[همه ی ما] خانه ی پدری را ترک میکنیم، زندگی قبلی را پشت سر میگذاریم، و بهترین تلاشمان را میکنیم
I got lost in this whole world and forgot who I am
[اما] من در این جهان بزرگ گم شده ام و فراموش کرده ام چه کسی بودم
I thought if I could touch this place or feel it
فکر کردم اگر این مکان را لمس کنم و احساسش کنم
this brokenness inside me might start healing
این شکستگی درونم کمی بهبود خواهد یافت
Out here its like I'm someone else
آن بیرون انگار کسی دیگر هستم
I thought that maybe I could find myself
فکر کردم [اینجا] ممکن است خودم را پیدا کنم
if I could just come in I swear I'll leave
اگر اجازه بدهی وارد شوم، قسم میخورم زود بروم
Won't take nothing but a memory
هیچ چیز با خود نخواهم برد جز یک خاطره
from the house that built me
از خانه ای که مرا پرورد