Coroner - Masked Jackal
- شنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۳، ۰۳:۰۹ ب.ظ
Masked Jackal
ماسکِ شغال
I saw his face, on every channel
چهره اش را در هر کانال تلویزیون دیدم
His slogans in all the papers
و شعارهایش در همه روزنامه ها را خواندم
I heard people, repeat his words
شنیدم مکالمات مردمی که سخنرانی هایش را برای هم نقل میکردند
I saw them shouting, his flag in their hands
مردم را دیدم که پرچم او را به دست گرفته و فریاد می زدند.
I saw him making promises
او را درحال قول دادن دیدم
I heard him talk about life
سخنانش درباره ی زندگی را شنیدم
But I saw his fingers too
ولی انگشتانش را نیز دیدم
They were crossed behind his back
که پشت سرش صلیب شده بود
(نشانه ی اضطراب و خدا خدا کردن)
Darling...of the TV screen
محبوب صفحه تلویزیون
Manipulator... of the purse strings
کنترل گر منابع مالی
Master... of the spoken words
استاد تعزیه خوانی و نمایش
Jackal... with connections
یک شغال صاحب قدرت
Worshipped... by the masses
مورد ستایش و پرستش توده های مردم
Leader... with ulterior motives
در قالب یک رهبر ... برای رسیدن به اهدافی پنهانی خود
[صدای سخنران در تلویزیون]
[All talk and no do]
فقط شعار و حرف بدون عمل
[Is neither a good offense or defense]
نه حمله ی خوبی ست نه دفاع خوبی ست
[Get with it boys and girls]
اینو بدونید خانمها و اقایان
[Your house needs to be put in order too]
حتی خانه های شما باید در اولویت ما باشند!
[صدای سوت و تشویق مردم]
His slate, clean as snow
بنر تبلیغاتی انتخاباتی او به تمیزی و قشنگی برف
Covers over his dark past
گذشته تاریک و کثیفش را می پوشاند
To be in league with workers
می گوید همپیمانی با صنف کارگران
Pictures he loved to see
چیزی است که می خواهد به آن برسد
But I read in his eyes
اما من در چشمانش خواندم
Promotion... reality
عطش ارتقای درجه و قدرت را... حقیقت را
He played his part to the end
او نقش خود را تا انتها خوب بازی کرد
Shot... leaving a shambles
شلیک!... و صحنه ی قتل را ترک می کنم........